حرکت اتومبیل بی بنزین

 
 
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الرحیم
 
روزی مردی در کنار مزار حاج شیخ حسنعلی اصفهانی،[1] عارف نامدار و سالک بی قرار آمده به شدت می گریست، وقتی علت بی تابی او را پرسیدند گفت: روزی صاحب این مزار را با اتومبیل به شهر تربت می بردم در راه بنزین تمام شد و ماشین از حرکت ایستاد من ناچار بودم تا دو فرسنگ راه را پیاده پیموده و به جادّه اصلی برسم تا از وسائل نقلیه عبوری مقداری بنزین بگیرم.

امّا حاج شیخ به من فرمود: ماشین را روشن کن. عرض کردم: بنزین ندارم. باز اصرار فرمود و من انکار کردم. امّا مسافرین نیز گفتند: تو ماشین را روشن کن شاید این آقا توجهی کرده باشند ناچار پشت فرمان نشستم، و سوییچ را چرخاندم با کمال شگفتی اتومبیل روشن شد و مسافران را به مقصد رساندم. حاج شیخ به من فرمود:

تا زمانی که مخزن بنزین را باز نکنی این اتومبیل نیاز به بنزین نخواهد داشت. مدت پانزده روز بدون ریختن بنزین مسافرت ها کردم تا اینکه یک روز وسوسه شدم که داخل باک را ببینم، دیدم همچنان خشک و خالی از بنزین است ولی باکمال تأسف تا مجدداً بنزین نریختم اتومبیل هرگز حرکت نکرد.[2]

پی نوشت ها

[1] مرحوم حاج شيخ حسنعلى اصفهانى؛(1279، 1367 ه. ق) عارف سالك و مقتداى‏اهل نظر و صاحب كرامات و مقامات معنوى است. اشخاص متعددى از نفس پاك ايشان، از گرفتارى‏ها و امراض صعب العلاج نجات يافته بودند. ايشان زمانى كه به كسى دوا يا دعا مى‏دادند مى‏فرمود:« ما بهانه‏اى بيش نيستيم و شفادهنده حقيقى اوست، زيرا اين عالم محلّ اسباب است و امام صادق عليه السلام فرموده:« أَبَى اللَّهُ انْ يَجْرِى الاشياءَ الا بِالْاسْبابَ»( بصائر الدرجات: ص 6) خداوند متعال كارهاى خويش را از مجراى طبيعى و با وسائل و اسباب لازم انجام مى‏دهد و از اجراى كارها، از راه‏هاى غيرطبيعى خوددارى مى‏كند. از اين جهت، لازم است هنگام مرض به طبيب مراجعه شود. چنان كه، حضرت موسى عليه السلام مبتلا به قولنج شد. و هنگامى كه براى مناجات با حضرت ربّ الارباب، به كوه طور رفت، عرض كرد:« خداوندا! مريض شده‏ام مرا شفا عنايت فرما.» خطاب رسيد:« يا موسى! به پزشك مراجعه كن.» عرض كرد:« خداوندا! پاسخ مردم را چه بگويم، آنها خواهند گفت: اى موسى! تو كليم اللهى، مرده را زنده مى‏كنى، كور را شفا مى‏دهى، و با اين همه كرامت و معجزه براى مرض خود به طبيب مراجعه مى‏كنى؟!» خطاب شد:« يا موسى! ما اين گياهان را بيهوده نيافريديم و علم طبّ را بيهوده به انسان الهام نكرديم، حال آيا چون تو موسى هستى انتظار دارى كه اين همه را عبث بگذاريم و بى سبب مرض تو را شفا دهيم؟!»

[2] نشان از بى‏نشانها، ص 54

منبع : پاک نیا، عبدالکریم؛ خاطرات ماندگار از خوبان روزگار، ص: 132

 

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم

 

 

مکافات نماز قضا


بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

 

مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی معروف به شیخ نخودکی در وصیت خود به فرزندش می گوید: 
اگر آدمی چهل روز به ریاضت و عبادت بپردازد، ولی یک بار نماز صبح از او فوت شود، نتیجه آن چهل روز عبادت بی ارزش و هباء منثورا خواهد شد. 
فرزندم! بدان که در تمام عمرم تنها یک بار نماز صبحم قضا شد. پسر بچه ای داشتم که شب آن روز فوت شد. سحرگاه در عالم رویا به من گفتند که این مصیبت به علت فوت آن نماز صبح به تو وارد آمد. 
اکنون اگر یک شب، نماز شبی از من فوت شود، صبح آن شب، انتظار بلایی را می کشم که به من نازل شود. 
سپس حاج شیخ حسنعلی می افزاید: 
پسرم! ترا سفارش می کنم که نمازت را اول وقت بخوان و از نماز شب تا آنجا که می توانی غفلت مکن. 
از آقای نظام التولیه سرکشیک آستان قدس رضوی نقل است: 
شبی از شبهای زمستان که هوا خیلی سرد بود و برف می بارید، آخرهای شب دستور دادم که تمام درهای حرم را ببندد. خادمی خبر داد که حاج شیخ حسنعلی در بالای بام در کنار گنبد مشغول نماز است و مدتی است که در حال رکوع می باشد و هر چند بار که مراجعه کردم، در همان حال رکوع بود. گفتم با حاج شیخ کاری نداشته باش، فقط کمی آتش هیزم در اتاق پشت بام بگذار که وقتی نمازش تمام شد، گرم شود. 
آن شب برف سنگینی در مشهد بارید. هنگام سحر که برای بازکردن درهای حرم آمدیم، به آن خادم گفتم برو ببین حاج شیخ در چه حال است. خادم رفت و پس از چند لحظه برگشت و گفت: حاج شیخ هنوز در حال رکوع است و پشتش از برف پوشیده شده. 
معلوم شد که ایشان از اول شب تا سحر در حال رکوع بوده است و سرمای شدید را اصلا احساس نکرده بود. (۱)

 

۱- نشان از بی نشانها / ص 33 

 بهترین پناهگاه حکایات و داستانهای نماز نویسنده : گردآوری مطالب:رحیم کارگر محمدیاری مترجم : بازنویس نثر:عین الله کاوندی