پیروی امام علی علیه السلام از پیامبر اکرم در غذا خوردن

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

سوید بن غفله می گوید: به حضور علی علیه السلام رسیدم. دیدم نشسته و ظرفی از شیر و مقداری نان جوین خشک در برابرش است؛ نان را با دستش خرد می کند، و هر گاه نان با دستش نمی شکند، آن را با زانو می شکند و در ظرف شیر می ریزد.

امام به من فرمود: بفرما و از این غذای ما بخور.

گفتم:‌ من روزه هستم.

حضرت فرمود: از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که فرمود: هر کس به خاطر روزه، از غذای مورد اشتهایش چشم بپوشد، بر خدا واجب است که او را از خوردنی و نوشیدنی بهشت بهره مند سازد.

سوید بن غفله می افزاید: به خدمتکار امام که نزد او ایستاده بود، گفتم: ای فضه، آیا در مراعات حق این مرد، از خدا نمی ترسید؟ چرا نان نرم برایش نمی پزید؟

فضه پاسخ داد: امام با ما شرط کرده است که نان نرم برایش نبریم.

و امام علی علیه السلام فرمود: پدر و مادرم فدای آنکه هیچ‌گاه نانش نرم نبود و تا روز فوتش هرگز سه روز پیاپی یک وعده کامل از نان گندم نخورد. من دیده‌ام رسول خدا صلی الله علیه و آله نانی خشکتر از نان من می خورد و جامه ای خشن‌تر از جامه من می پوشید و من اگر او را الگو قرار ندهم می ترسم روز قیامت به او ملحق نشوم.

منابع:

بحارالانوار، ‌ج 40، ص 331 ------ مناقب

 

اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم

 

چگونه انسان به آرامش می رسد و از اضطراب های روحی و روانی نجات پیدا می کند؟

 

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

 

مدت ها بود که عصر پنجشنبه او را می دیدم، آرام و باوقار از کنار مدرسه حجتیه به طرف حرم حضرت معصومه (علیها السلام) می رفت. عبای زردرنگ کهنه ای برتن و عمامه ای کوچک و مندرس بر سر، هماره برق چشمانش، عالمی فراتر از جهان محسوسات را به یاد می آورد کسی نمی دانست که این پیرمرد سپید چهره، همان فیلسوف شرق، علامه روزگار و مؤلف تفسیر گرانسنگ المیزان است. در آن زمان من (محمد باقر سعیدی روشن) مشغول خواندن کتاب فلسفی بدایه الحکمه ایشان بودم. 
 بدایه از نیمه گذشته بود که پرسش هایی در ذهن من ایجاد شد. از جمله: چگونه انسان به آرامش می رسد و از اضطراب های روحی و روانی نجات پیدا می کند؟ و... یکی دوتا از این قبیل پرسشها را با تفصیل و اشتیاق تمام نوشتم. حالا دیگر خانه علامه را هم یاد گرفته بودم. زنگ زدم. پس از لحظاتی، همان پیرمد نورانی که بارها چهره پاکش را دیده بودم در را باز کرد. اکنون دانستم که آن ساده زیست روزگار که پیش از این دیده بودم خود علامه سید محمد حسین طباطبائی است. با دستانی لرزان ولی سرشار از عاطفه و صفا نامه را از من گرفت و فرمود: فردا بیا پاسخ آن را بگیر. 
 روز بعد و با اطمینان بیشتر، راهی خانه علامه شدم. بار دیگر خود آن بزرگوار، درب را گشود. نامه را آورد و از اینکه نمی تواسنت بنویسد، عذر خواهی کرد سپس این گونه شروع به قرائت آیه ای از کریم و شرح آن نمود: 
خداوند متعال فرموده است: هر کس به یاد من باشد من نیز به یاد او هستم)). 
 یاد پروردگار، آرام بخش وجود انسان است، خداوند متعال با همه موجودات پیوند وجودی و آفرینشی دارد، اما یک نوح ارتباط عنایتی ویژه با کسانی دارد که باید او هستند چنان که فرموده: فاذکرونی اذکرکم و اشکروالی و لا تکفرون**بقره/ 152. *** یعنی: پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و مرا سپاس بگذارید و با من ناسپاسی نکنید. 
 آری، علامه طباطبایی (رحمه الله) خود دست پرورده همین مائده فیض قدسی بود، درود خدا تا روز رستاخیز بر او باد

**ر.ک: ماهنامه بشارت شماره 14/ 35 34. ***.

آهنگ رستگاری

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

در ماههای آخر عمر مرحوم علاّمه طباطبائی ؛ دیگر به امور دنیا توجهی نداشت . از امور دنیا غافل بود و در عالم دیگری سیر می کرد . ذکر خدا بر لب داشت . در روزهای آخر عمرشان حتی به آب و غذا هم توجه نداشت . چند روز قبل از وفاتش به یکی از دوستان فرموده بود : من دیگر میل به چای ندارم و گفته ام میلم به غذا نمی کشد و بعد از آن هم غذا میل نفرمود . با کسی سخن نمی گفت و حیرت زده به گوشه اتاق نگاه می کرد .
در یکی از شبهای آخر عمر در خدمت او بودم ، در بستر نشسته بود و با چشمهای نافذش به گوشه اتاق نگاه می کرد ولی یارای سخن گفتن نداشت . خواستم دستوری و سخنی از او بشنوم و به یادگار داشته باشم ولی چندان امیدی به پاسخ شنیدن نداشتم . عرض کردم : برای توجه به خدا و حضور قلب در نماز چه راهی را توصیه می فرمائید ؟ به سوی من متوجه شد و لبهایش حرکت کرد و با آهستگی بسیار ضعیف که با سختی شنیده می شد ، فرمود : ((توجه ، مراوده (1) ، مراقبه ، توجه ، مراقبه ، توجه ، مراقبه . . . )) و این جمله را متجاوز از ده بار تکرار نمود(2)

 

1- مراوده یعنی : جستجوی معشوق و خدا در نماز.
2- یادها و یادگارها ص 80، خاطره به نقل از، آیة ا... ابراهیم امینی

نماز و شیعه

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم

علاّمه سیّد محمّد حسین طباطبائی ؛ فرمود :
کربن معتقد بود که در دنیا یگانه مذهب زنده و اصیل که نمرده است مذهب شیعه است .
روزی به هانری کربن گفتم : در دین مقدّس اسلام تمام زمینها و مکانها بدون استثناء محل عبادت است ، اگر فردی بخواهد نماز یا قرآن بخواند یا سجده کند یا دعا کند در هر جا می تواند ، بنابراین اگر فردی از مسیحیان در وقتی از اوقات حالی پیدا کرد مثلاً در نیمه شب در خوابگاه منزل خود است و خواست خدا را بخواند چه می کند ؟ او باید صبر کند تا روز یکشنبه ، کلیسا را باز کنند ، این معنی قطع رابطه بنده است با خدا .
در پاسخ گفت : بلی این اشکال در مذهب مسیحیت هست .
همچنین روزی به کربن گفتم : اگر در دین مقدس اسلام ، انسان حاجتمند حالی پیدا کند ، طبق همان حال و حاجت خدا را می خواند امّا در دین مسیح ، خدا اسماء حسنی ندارد اگر شما مثلاً حالی پیدا کردید چه خواهید کرد ؟ ! در پاسخ گفت : من در مناجاتهای خود صحیفه مهدّویه علیه السّلام را می خوانم . کربن کراراً صحیفه سجّادیه را می خواند و گریه می کرد.1

 

{هانری کربن (Henry.Corbin در چهارم آوریل 1903م . در شهر پاریس دیده به جهان گشود . در دوران کودکی آموزش های مذهب کاتولیک را آموخت . سپس به مدرسه علوم مسیحی رفت و به نهضت پروتستان علاقه مند شد . وی برای ادامه تحصیل به دانشگاه سوربن رفت و در سال 1925م . لیسانس گرفت . یک سال بعد، گواهی نامه عالی فلسفه و در سال 1928م . دیپلم تتبعات عالی دانشگاه پاریس و سرانجام در سال 1929م . دیپلم مدرسه السنه شرقی پاریس را اخذ نمود . در همین سال ها با زبان های عربی، فارسی و پهلوی آشنا شد}2

1- مهر تابان ، ص48

2-کربن در فلسفه ایرانی و فلسفه تطبیقی، ترجمه سیدجواد طباطبایی، مقدمه